به نام نامیعشق
دلنوشتههایی به مناسبت هفته راهنما
![وبلاگ نمایندگی نیک آباد](http://uupload.ir/files/ho8z_download.jpg)
لژیون
اول:
سلام
دوستان فاطمه هستم همسفر:
اندیشه ام از تو سبزوآباد شده
از جهل وغم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک وشاد استاد ببین
غم رفته زجانم ودلم شاد شده
در ابتدا هفته راهنما را به همهی راهنمایان عزیز وبه خصوص راهنمای خوب خودم خانم فاطمه ، تبریک عرض میکنم . در تمام زندگی شغل معلمیرا خیلی دوست داشتم ، چون با سخت کوشی تلاش میکرد ، آنچه را که تدریس میکند ، ما یاد بگیریم و به مدارج بالا برسیم . زمانی که من وارد کنگره شدم ، اشخاصی را دیدم، که آنچه را آموخته بودند ، با تمام وجودوبا ایثار، فداکاری، عشق ومحبت در اختیار همه
قرار میدادند، که به آنها در کنگره راهنما گفته میشود .
راهنمای من راه ومسیر درست زندگی کردن را نشانم داد
و باعث شد که من آدرس خودم را که گم کرده بودم پیدا کنم. به من یاد داد که نیروهای
منفی از جمله ترس، ناامیدی که باعث تاریکی درونم شده بود را تشخیص دهم واز تاریکی
به روشنایی حرکت کنم ، به زندگی با دید دیگری نگاه کنم واین آرامشی را که من در
زندگی دارم ،مدیون راهنمای خوبم خانم فاطمه هستم وهمچنین از راهنمای مسافرم هم
تشکر میکنم که باعث شدند که این آرامش وعشق ومحبت به زندگیمان برگردد. دعای مهدی
فاطمه همیشه بدرقه راهتان باشد
.
سلام
دوستان نجمه هستم همسفر مسلم :
اول
از همه هفته راهنما را به تمامی راهنمایان
عزیز، تبریک میگویم و یک تبریک وخدا قوت به کمک راهنمای خوب خودم خانم فاطمه عزیز.
درمورد کمک راهنما ،راهنما کسی است که با هیچ چیز و هیچکس نمیشود مقایسه کرد، راهنمایی که خودش لحظههای خوب وبد را تجربه کرده ،راهنمایی که با عشق و محبت خالصانه را دوست دارد و به هم نوع خودش کمک کند. به نظر من راهنما همانند مادری است که از خودش میگذرد تا به فرزندانش برسد و به آنها راه درست را یاد بدهد. راهنمای عزیزم ،باید بابت تمام زحمات از شما قدر دانی کنم وسپاسگذار باشم چرا که اگر شما نبودی که راه درست را به من بیاموزی و من در حال حاضردرچنین ارامشی نبودم، دستان پرمهرت را بوسه باران میکنم و از خداوند بهترینها را برایتان آرزو میکنم.
سلام دوستان نجمه هستم همسفر:
راهنما واستاد بزرگوارم!
تورا به چه مانند کنم که دل دریایی ات سرشار از آرامش است وهمچون کوه در مقابل حوادث روزگار ایستاده ای. ای نجات بخش آدمیان از ظلمت جهل ونادانی به روشنایی. زمانی که مقابلم مینشینی ولب به سخن میگشایی ومهر ومحبت خود را در وجودم میافشانی انگار پرستوهای بهاری شروع به آواز خواندن میکنند.زمان زیادی نیست که لحظههای شیرینی را با شما میگذرانم ولی همین زمان کم باعث شد که مرا از پرتگاهها ولغزشهای زندگی بیرون بکشی ومرا با کلمات زیبایت به رهایی از قفس تاریکی برسانی.
شما برای من ماهی روشن در شب تاریک بودی که با نور خود آغاز فصل روشنایی دروجود من شدی وبا تمام وجود عشق وایثار واز خود گذشتگی تو را احساس میکنم وبا تمام وجود میگویم عاشقانه دوستت دارم واز زحماتت قدر دانی وتشکر میکنم.همیشه زنده وپاینده باشی.
لژیون
دوم:
سلام
دوستان زهرا هستم همسفر:
زمانی که شخصی یا عزیزی برای ما وقت گرانبهایش
را میگذارد تا چیزی به ما بیاموزد یا آن که کاری را برای ما انجام دهد رفتار درست
و پسندیده آن است که به خاطر زحمت ،وقت وکاری که برایمان انجام داده است خیلی
مودبانه از او تشکر کنیم هرچند که او نیاز به تشکر ما نداشته باشد و برای رضایت
خدا و آرامش درونی خود این کار را انجام دهد اما تشکر و قدردانی کوچک ما میتواند
قلبش را شادمان کندومن به شخصه این هفتهی زیبا وقشنگ را به کمک راهنمایم خانم
مریم تبریک عرض میکنم.
سلام
دوستان فاطمه هستم همسفر:
یک
روز پاییزی وقتی از تمام دنیا دلم گرفته بود و غم تمام وجودم را احاطه کرده بود و
نه راه پس داشتم و نه راه پیش خداوند درس را به روی من گشود به نام کنگره ۶۰ و از این
بابت خداوند را روزی هزاران بار شاکرم. هیچ وقت حال آن روزم را فراموش نمیکنم
استاد حرف میزد و من گریه میکردم. فکر میکردم فقط من در این دنیا به این درد
گرفتارم و فقط من غمیناگفته و بزرگ دردل دارم و دنیا برایم تمام شده و نامفهوم
بود و با گذشتن ۳ جلسه قرار شد من راهنما انتخاب کنم انگار میدانستم چه کسی را
باید انتخاب کنم. آن روزها اول راهنمای من نگهبان جلسه بود. انگار فرشته میدیدم
وبا نگاه کردن به او آرامش میگرفتم. در نگاهش محبت موج میزد. کلا لبخندش درد
نگفته ام را التیام میبخشید. وقتی در لژیون نشستم و مرا به آغوش کشید آغوشش برایم
امن ترین نقطه جهان بود؛ چنان آرامشی گرفتم که میخواستم همان لحظه زمان به پایان
برسد و زندگی من با همان آرامش به پایان برسد. آری راهنمای عزیزم مادری مهربان
مریم عزیزم صبرت و تشویق به صبر کردنت زندگیم را ساخت ومن را تبدیل به انسانی کرد
که همیشه صبر کنم و منتظر حکمت و رحمت خداوند بمانم. کلامت آنقدر شیوا و دلنشین
بود که تمام ناخوشیهایم رااز یاد بردم، من حتی چگونه فکر کردن را از تو آموختم. با
تلنگرهایت هربار مرا به درون خودمیکشاندی و یاد آور تمامیگم شدههایم بودی همیشه
دلگرمم کردی تا در جاده زندگی را با امید سپری کنم سنگ صبور روزهای سختم جسم و جان
را غبار گرفته بود نه چیزی میدیدم نه میشنیدم تو مرا آگاه کردی واین غبار را پاک
کردی با تو :ای مهربانم! توای که گاهی یک آموزگار میشوی تابیاموزم تمام ندانسته
ها را و گاهی مادری میشوی نگران که از عمق نگاهم سنگینی غم نشسته بر قلبم را
میخوانی. گاهی خواهری میشوی رازدار تمام نا گفتههایم گاهی هم پدری باجذبه
.....تو جنست با فرشتهها فرق دارد تو راهنمای نفرت به عشق، غم به شادی و رسیدن به
آرامش با چه کلامیاز تو سپاسگزاری کنم که زبانم قاصر استای مهربان دربرابر این
همه لطف و محبت فقط از خداوند برایت آرزوی طول عمر روز افزون و تنی سالم را دارم واین هفته را ازصمیم قلبم به
شما تبریک میگویم دوستت دارم بهترین.
سلام
دوستان سمیه هستم یک همسفر:
خانم مریم عزیزم خدا را هزاران بار شکر میکنم که مسیر کنگره را برایم باز کرد. وقتی به گذشته برمیگردم و روزهای سختی که داشتم، روزهایی که مملو از تاریکی ویاس بودند روزهایی که سخت ترین ایام زندگی ام بودند...خدا را شکر میکنم که حالا با وجود کنگره وراهنمایی صبور ودلسوز چون شما ودر کنار مسافرم بهترین روزهای زندگی ام را سپری میکنم روزهایی که شیرینی وحلاوتش را مدیون راهنماییهای دلسوزانه شما هستم ....از خدای مهربانم بهترینها را برایتان ارزو میکنم و هرچه از این پس در زندگی رخ دهد همه را مرهون کمکهای شما میدانم ....امیدوارم بدانید که چقدر در زندگی ام نقش سازنده داشته اید صبوری تان را میستایم وعاشقانه دوستتان دارم .
سلام
دوستان اعظم هستم همسفر:
سلام به خانم مریم عزیز هفتهی راهنما رو به شما
تبریک و تهنیت عرض میکنم و از خداوند منان آرزوی توفیق روز افزون برای شما
خواهانم.حدود ۵ ماه پیش زمانی که در اوج ناامیدی به سر میبردم جشن همسفر بود و من
بارها از مسافر عزیزم خواهش کرده بودم که من را همراه خودش به کنگره بیاورند اما
راضی نمیشدند اما روز جشن همسفر ایشون به من گفتن که ازت خواهش میکنم همراه من
بیایی مطمئنم اگه اومدی حالت خوب میشود من که چند ماه بود انتظار میکشیدم باکمال
میل قبول کردم و همراه مسافرم به کنگره آمدم. آن شب خانم مریم استاد جلسه بودند و
آرامش خیلی خوبی از اون جلسه گرفتم و نا گفته نماند که من اون شب از اول تا آخرش
در حال اشک ریختن بودم نمیدونم اشک شوق بود اما حال خوبی پیدا کردم و فوق العاده
انرژی گرفتم و در راه برگشت به خانه به مسافرم گفتم که در حق من کوتاهی کردی که
زودتر من رو با این فضای پر از خوبی و آرامش آشنا نکردی و من کنگره ۶۰ و حس و حال
خوب الانم رو مدیون مسافر آقا مجتبی
بطحایی و همچنین مسافر خانم سعیده آقا حبیب هستم که به توصیههای ایشون مسافر من
راضی شدند که من به کنگره بیام و هرچند لایق خدمت کردن تا به حال نبودم اما واقعا
از صمیم قلب خوشحالم که خدا این لطف رو شامل حال من کرد و از همه مهم تر استاد
راهنمای عزیزم که خانم مریم هستند و این چند ماه به من درس صبوری و بردباری و درس
زندگی دادن واقعا تشکر میکنم و ایشان الگوی بسیار ارزشمند من در زندگی هستند و
آرزوی بهترینها رو برایشان دارم.
سلام
دوستان زهره هستم همسفر:
راهنمای عزیزم یاد تو همیشه در ذهنم عشق تو در قلبم و عطر مهربانت
همیشه در وجودم جاری است. بی انصافی است که تو را به شمع تشبیه کنم زیرا شمع را می
سازند تا بسوزد اما تو میسوزی تا بسازی. راهنمای عزیزم تو بودی که راه روشنی را
نشانم دادی و حرکت در مسیر درست زندگی را به من آموختی. من آرامش و صبوری را از چشمانت
یاد گرفتم که تبلور عشق و محبت است. این هفته زیبا را به شما و تمامیکمک
راهنمایان کنگره 60 تبریک عرض مینمایم.
لژیون
سوم
سلام
دوستان نجمه هستم همسفر:
تقدیم به کسی که آموخت مرا تا بیاموزم.
قلم بر میدارم مینویسم از همه خوبیهای زندگی؛ عشق، صبر، استقامت و هر آنچه بر روی زمین زیباست زندگی با همه تلخیها زیباست و تنها فردی که لایق عشق است که معنی حرفهای نزده ام را بهتر از خودم میفهمد، چراغ راهم شده به سوی صراط مستقیم؛ هیچ کار خدا بی حکمت نیست، شما را در کنار من قرار داد تا معنی همهی خوبیهای عالم در وجودتان را جستجو کنم تا به همهی زیباییها ایمان پیدا کنم من همهی دگرگونیهای در وجودم را مدیونتان هستم.
دانای عشق، شمع فروزان هستی روزتان مبارک؛ شماای استاد،ای راهنمای زندگیم روشنایی بخش تاریکی جان هستید و ظلمت اندیشه را نور میبخشید چگونه سپاس گویم مهربانی و لطف شما را که سرشار از عشق و یقین است چگونه سپاس گوی؛
تأثیر علم آموزی شما را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه مهر وجودم فروزان ساخته است. استاد راهنمای عزیز ساربان علم و عشق روزت خجسته باد. یاریها و راهنمائیهای بی چشم داشت که بسیاری از سختیها را برایم آسان تر نمود سپاسگزار کسانی هستم که سر آغاز تولد من هستند تولدی دوباره را برای من رقم زدند. از یکی زاده میشوم و از دیگری جاودانه، پروردگار حسن عاقبت، سلامت و سعادت را برای آنان مقدر نما.
لژیون
چهارم
سلام دوستان طیبه هستم یک همسفر:
تقدیم به راهنمای عزیزم خانم مریم و همه
کمک راهنمایان عزیز شعبه نیک اباد
کلمه راهنما در کنگره 60 به معنی ایثار، فداکاری، عشق، محبت و هر کلمه زیبای دیگری
است. واقعاً در کجای این جهان هستی میتوان چنین انسانهایی را یافت کرد که بدون
هیچ دستمزد و پاداشی بتوانند از شیره جان خودشان بگذرند تا بتوانند به انسانهای
دیگر کمک کنند، بتواند به انسانهای دیگر زندگی ببخشند، رهایی ببخشند و دیگران نیز
در آرامش زندگی کنند. قبل از اینکه وارد کنگره بشوم در اوج نا امیدی، جهل و تاریکی
زندگی میکردم و تمامیحسهای بد و منفی را مثل یک کوله بار سنگین با خودم به این
طرف و آن طرف میکشیدم و همه انسانهای اطراف خودم را مقصر اصلی مشکلات خودم میدانستم
ولی وقتی راه کنگره برای من باز شد و وارد لژیون شدم و از راهنمای خودم آموزش
گرفتم معنی همه این چیزها برای من روشن شد و حال و افکار من هر روز بهتر و بهتر
شد. راهنمای عزیزم خانم مریم چگونه میتوانم این همه لطف و محبت شما را به زبان
بیاورم، چگونه میتوانم ذرهای از آنها را جبران کنم، شما به من زندگی دوباره
دادید، به من روح تازهای دادید، وجود شما در زندگی من چیزی نبود جز یک معجزه از
طرف خداوند، شما به من آموختید که چگونه میتوانم یک تفکر صحیح داشته باشم، شما به
من آموختید که فرق بین صبر کردن واقعی و تحمل کردن چیست، به من یاد دادید که
بتوانم در هر شرایطی از زندگی که هستم از آن لذت ببرم، درست زندگی کنم و از وجود
خودم خرسند باشم. براستی کجای این جهان هستی میتوانستم چنین معلمیداشته باشم و
این آموزشها را بگیرم؟! خانم مریم عزیزم هزاران آفرین بر شما باد و ممنون که در
کنارم هستید و دوستت دارم.
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر:
راهنمای کنگره ۶۰ کسی است که راه درست زندگی کردن را میآموزد، راه و روش درمان
اعتیاد و را به رهجویی که گم کرده راه است نشان میدهد و راهنمایی میکند. راهنما
همچون فانوسی هست که راه را روشن میکند و رهجو باید دنباله رو این راه باشد.
وظایفی که یک رهجو در مقابل راهنما دارد این است که فرمانبردار خوبی باشد تا به
سلامت به پایان راه برسد و بین راهنما و رهجو ارتباط حسی هست که راهنما با توجه به
حرفهای رهجو و حسی که دریافت میکند میتواند رهجو را راهنمایی کند. کمک
راهنمایان محترم همیشه و در همه حال در تلاش جهت آموزش رهجو هستند که در ایام
بحران کرونا نیز شاهد زحمتهای بی دریغ این عزیزان بودیم. خداقوت به این عزیزان که
در همه حال به فکر آموزش جویندگان راه هستند و در پایان تشکر و سپاس فراوان دارم
از کمک راهنما خوب و محترم خودم که همیشه استوار و پرتلاش هستند.
خانم مریم عزیزم من این هفته را بسیار و بسیار خدمت شما تبریک عرض میکنیم زبانم در
برابر زحمتهای مهربانانه شما قاصر است انشاءالله بتوانیم زحمتهای شما را جبران
کنیم و رهجوی خوبی برای شما باشیم. هزاران بار این هفته را خدمت شما استاد عزیز
تبریک عرض میکنم
.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر حمزه:
اگر بخواهم به دوران قبل از آمدنم به کنگره برگردم چیزی نیست که مرا خوشحال کند
فقط یادآوری آنها باعث خرابی حالم میشود، یادآوری خاطرات تلخی که در ذهن من حک شد
و با خودم فکر میکردم باید اینها را تا آخر عمرم به دوش بکشم و فکر نمیکردم روزی
پیش بیاید که این خاطرات تلخ بروند و خوشی جایش را بگیرد. در آن زمان، من زندگی را
تمام شده میدیدم. آری امروز آن سختیها تمام شد، تاریکی که درون آن بودم تمام شد.
با ورودم به کنگره نور به همه زندگی ام تابید و منشاء نور برای من کمک راهنمایم بود.
خدا را هزاران بار شکر که در کنگره حضور پیدا کردم و من این حال خوش را توانستم در
کنگره دریافت کنم. تفکر سالمیرا که بدست آوردم، از خودگذشتگی، فداکاری، عشق و
محبت را صبوری و همه انرژیهای مثبتم را توانستم از کمک راهنمایم به دست بیاورم که
خودش نمونه بارزی از خودگذشتگی، عشق، محبت، صبوری و فداکاری است. خانم مریم عزیزم
من هر چه دارم از شما و آموزشهای شما دارم، در زمان مصرف مسافرم خیلیها برایم
دست تکان دادند ولی تنها دستی که تکانم داد دستان پر از مهر و محبت شما بود که مرا
به اینجا رساند، اکنون من به وجود خودم، مسافرم و بچه ام و این زندگی سالمیکه
دارم افتخارم میکنم. افتخار میکنم که آموزشهای گران بهای شما را سرلوحه زندگی ام
قرار دادم. دستهای خدا دیدنی نیست حس کردنی است خانم مریم عزیزم به راستی که شما
دستهای خداوند هستید که من با تمام وجود حسش کردم و میبوسم و برپیشانیم میگذارم.
زحمات شما اینقدر بیشمار است که من نمیدانم چگونه قدردان زحمات شما باشم. خانم
مریم عزیزم کمک شما به ما رهجوها ممکن است دنیا را تغییر ندهد ولی میتواند دنیا
را برای ما تغییر دهد، تغییری که به وضوح در زندگی ام میبینم، با وجود شما و
آموزشهای گران بهایتان دوباره توانستم سر پا بمانم، دوباره توانستم با دید بهتری
به زندگی نگاه کنم و شکرگزار خدا باشم، به خاطر این معجزه بودن در کنار شما به من
قدرت میدهد، اگر وجود کنگره و شما و آموزشهای آن نبود معلوم نبود من از کجا سر در
میآوردم، با هر بار در آغوش گرفتن شما آرامش خاصی میگیرم و انرژی میگیرم، بودن
در کنگره در کنار شما به من قدرت میدهد. شما به گونهای به من آموزش دادید و
پرورش دادید که من به این باور رسیدم که من هم وجود دارم، من هم میتوانم و
تواناییهای که من به دست آوردم، همه سر چشمه از آموزشهای شماست. من با دم نفس
هایم خوبی و گذشت را از شما دریافت میکنم و با بازدم نفسهایم کینه و نفرت و حس
های بدم را بیرون میکنم. خانم مریم عزیزم همه وجودتان را وقف ما کردید که به حال
خوش و تعادل برسیم و من تا آخر عمرم قدردان زحمات شما هستم و دستان پر مهرتان را
هزاران بار میبوسم و به پاس زحمات شما استاد عزیز پیشانیم به خاک است. از شما
حلالیت میخواهم چون آن گونه که باید رهجوی خوبی برایتان نبودم، خیلی کم کاری کردم
و امیدوارم بتوانم زحمات شما را آن گونه که لایق و شایسته شماست جبران کنم. خانم
مریم عزیزم هفته کمک راهنما را خدمت شما بزرگوار تبریک عرض میکنم.
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر :
من هم به نوبه خودم این هفته گرامیرا به شما کمک راهنمای خوبم خانم مریم عزیزم تبریک عرض میکنم و امیدوارم که همیشه در زندگیتان پیروز وسر بلند باشید راهنما کسی است که قبل از اینکه من به گنگره بیایم زودتر از همه راه تاریکیها را تجربه کرده است و امروز هم راه درست زندگی کردن را به من آموزش میدهد و بدون هیچ گونه هزینه یا چشم داشتی و هر کس تا آخرین لحظههای زندگی به یک راهنما احتیاج دارند و امروز هم من خیلی خوشحالم که یک راهنمای خوب دارم که مسیر حرکت و درست زندگی کردن را به من آموزش میدهد و من را به سمت نور و روشنایی راهنمایی میکند هفته بزرگداشت راهنما گرامیباد.